سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت امام محمد باقر علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : مثنوی

از «ندانستن»، از این خسران خجالت می‌کشند            عالمان عمری‌ست از علم تو نعمت می‌برند

حرف‌هایت دُرّ ناب و سیـرهٔ تو معـتـبر            در احادیث تو سبک بندگی شد جلوه‌گر


ارث بردی از پدر فقه و اصولِ در کلام            با صحیفه می‌شدی مأنوس صبح و ظهر و شام

تا قـیامت در مدار توست! محـتاجِ کـرَم            دور تو با احترامی خاص می‌گردد قـلم

باقرالعلم النّبی قدری گـشایش لطف کن            از وجودم جهل را بردار و دانش لطف کن

جهل تاریک است و من با نور، خوبم بیشتر            می‌دهـد آزار قـلـبـم را عـیـوبم بـیـشـتر

آمدم با تـوبه، تا با حـالِ ناب و روبـراه            دست بردارم به عشقت از گناه و اشتباه

ای امـیـدِ پنـجـمـیـنـم؛ ای امـام بی‌حـرم            سایه‌ات را برندار؛ ای عشق از روی سرم

بی‌حـرم گـفـتم دلـم شد زائر خاکِ بقـیع            می‌ُکشد آخر مرا اوضـاعِ غـمـناکِ بقیع

کاش صحنی مثل سلطان خراسان داشتی            یک نگهبان لااقـل از اهلِ ایران داشتی

هست اطراف تو اما فرقه‌ای از کافران            عده‌ای إبـلـیـس‌زاده در لـبـاسِ پـاسـبـان

داده ظلم و کینه و خشم و تشر را یادشان            غصب کردن هست سبک و سیرهٔ اجدادشان

سخت نفرت دارم از آن برده‌هایِ لعنتی            جمع می‌شد کاشکی آن نرده‌های لعـنتی

می‌زند آتش به جانم این همه غربت مدام            اشک می‌ریزم! نداری خادمی با این مقام

دیده‌ای دور خودت در غربت و ماتم دچار            هم عمو را، هم پدر را، هم پسر را بی‌مزار

روضه می‌خوانَد زمین و می‌کشد قبرِ تو آه            روزها شد زائرت خورشید و شبها نور ماه

باز هم شد سوت و کور و نیست زائر باز هم            حاجیان رفـتـند مکـه! کاش من می‌آمدم

کاش من می‌آمدم تا روضه‌خوانت می‌شدم            روضه‌خوانِ سوختن‌های نهانت می‌شدم

تار می‌دیدی و نور از دیدگانت رفته بود            زهرِ سوزانی به خوردِ استخوانت رفته بود

زهر؛ آن زهری که پایت را سراسر زخم کرد            ذره‌ذره شعله‌ور کرد و مکرر زخم کرد

ذهن تو یادآوری می‌کرد داغی کهنه را            گریه می‌کردی به یاد روضه‌هایِ کربلا

خیمه‌ها می‌سوخت در آتش؛ «علیکُم بالفرار»            بار اول پایَت آنجا زخم شد با سنگ و خار

چـشم‌هایت شد دمـادم بـا بـلایـا روبـرو            دستهـای بـسـته و رنج اسارت پیـشِ رو

در میان خاک و خون با آه و واویلا گذشت            کودکی‌های تو در اوج مصیبت‌ها گذشت!

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور تطابق بیشتر با زیارت جامعه کبیره « و عادتکم الاحسان؛ و سجیتکم الکرم » و همچنین برای حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



از «ندانستن»، از این خسران خجالت می‌کشند            عالمان عمری‌ست از علم تو منّت می‌کشند